سلام خدمت همه خواننده های گرامی،
خب اینم یه داستان ترجمه ای اختصاصی دیگه!
لازم می دونم چندتا تشکر بکنم.
تشکر میکنم از صدف بابت معرفی این داستان و فرستادن خلاصه برام. هم چنین کمک برای ترجمه جاهای که بلد نبودم. خیلی لطف کرد🌷🌷🌷
تشکر میکنم از همکلاسی های خوبم. اگر اون ها نبودند واقعا کاری نمی تونستم انجام بدم💐💐
شما خواننده محترم هم یه نظر داخل وبلاگ بدی بد نیست🌺(شوخی)
خب اینم خلاصه کل:
«داستان بعد جنگ دوم با ولدمورت هست یه لرد سیاه جدید ظاهر میشه که هیچکس انتظارشو نداشته و خیلی قدرتمنده طوریکه هری رو میکشه البته این اول داستانه وقتی هری میمیره مرگ میاد پیشش و میگه چون تو صاحب یادگاران مرگی من بهت یه فرصت میدم که به عقب برگردی تا بتونی گذشته رو عوض کنی هری چون میبینه اینطوری شاید بتونه پدر و پدرخوندشو نجات بده قبول میکنم بدون اینکه بدون چی در انتظارشه برای همین وقتی چشماشو باز میکنم میبینه یه بچس و برادر بزرگ تر سیروس و رگلوس و نواده اصلی خاندان بلک.
این تازه اولشه گفته باشم این داستان این طور نیست که سریع از بچگی های هری بگذره بلکه هر سال داستان خودشو داره در کل بگم این داستان بی نظیره اینکه هری سعی میکنه از برادر و پدرش محافظت کنه »
بفرمایید:
نویسنده: M. Amerinus
مترجمان: گروهی از هم کلاسی های دانشگاهم
ویراستار: Dr reader
تعداد صفحات:7
برای ارتباط بهتر با وبلاگ می تونید عضو کانال https://t.me/e_reader_blogfa_com بشید.
هم چنین برای عضویت در گروه فانتزی اورانوس به @Mr_nazem پیام بدهید.
دانلود فصل اول فن فیکشن نواده بلک
فصل بعدی هم تقریبا اماده هست و به زودی میفرستم. یکم سرم شلوغه.
متاسفانه فعلا کاوری برای داستان در نظر نگرفتم!