خب سلام به همه،
یه داستان جدید براتون آوردم که البته فعلا سه فصل اولش نوشته شده و نویسنده در حال ادامه دادنش هست. ایشون لطف کردن و داستانشون رو در این وبلاگ به اشتراک گذاشتن.
داستان از این قرار که یه پسری در شب تولدش می فهمه که جادوگره و خانوادش تا اون موقع این موضوع رو ازش مخفی کرده بودند. پدرش به عنوان هدیه بهش یه ماسک و... .
بقیه در ادامه مطلب!!